تبسمتبسم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

سوگلی مامان و بابا

خدا حافظی

سلام دختر نازنینم دیگه چی نمونده بیای عزیز دلم هنوز باورم نمی شه که قرار یه کوچولوی نازنین بیاد پیش ما تا به الان خیلی انتظار کشیدم که زودتر این روزا تموم بشه ولی الان این روزا استرسم خیلی زیاده خوب به هر حال این روزا کم کم تموم میشه  شیطون بلا دیگه کم کم باید از دل مامانی خدا حافظی کنی راستی مامانی هم دیگه از کار باید خداحافظی کنه برای یه مدت بخاطر این که باید مراقب خانم کوچولو باشه یه کوچولو هم من ناراحتم خدا خافظی کردن از همکارام یکم برام سخته  همکارام این مدت خیلی مراقبم بودن از همشون ممنونم دختر نازم امکان داره یه مدت نتونم به وبلاگ سر بزنم من فقط در انتظار دیدن تو هستم
28 دی 1391

حرکت نکردن نی نی

سلام دختر گلم وای که از دستت خیلی ناراحتم  دیروز واسه من یه عالمه ناز کردی و من خیلی ترسیدم دیروز١١/١٠/٩١صبح اومدم سر کار سرم خیلی شلوغ بود نزدیکهای ساعت ١٠بود احساس کردم که امروز حرکت نکردی  بعد یکی دوساعت پیگیر حرکتات شدم  دیدم نه انگار هیچ خبری نیست به همکارام گفتم  خیلی نگران شدم  اونا برام اب قند درست کردن وای تا به حال اینجوری آب قند به این شیرینی نخورده بودم بعد رفتم نیم ساعت دراز کشیدم ولی انگار نه انگار هیچ حرکتی نداشتی زنگ زدم به اکبر بهش گفتم اکبر گفت وایسا من میام دنبالت بعد ٤٥دقیقه اکبر اومد بعد باهم رفتیم بیمارستان رفتم داخل پذیرش شدم  روی تخت دراز کشیدم یه ماما اومد معاینم کرد یه سری سوال ازم پرس...
12 دی 1391

انتخاب اسم

سلام دختر گلم  سلام فندوق کوچولوی من دیگه خانومی شدی برای خودت دیگه بعضی اوقات با تمام قدرت منو میزنی می خوای به من بگی مامانی زیاد نمونده من بیام پیشت آره زیاد نمونده هر روزی که میگذره استرس من هم زیادتر میشه ولی دیگه خسته هم شدم  روزا دیر میگذره همه چیز برام سخت شده نمی تونم راحت بخوابم هر کاری که دلم بخواد انجام بدم  از انتظار کشیدنم خسته شدم این روزا فقط دعا میکنم که سالم باشی راستی من اکبر برات اسم انتخاب کردیم پروا و تبسم بین این دوتا یکی رو میزاریم ولی فکر کنم اسم پروا رو برات بزاریم هم قشنگ تر و توی دل بیشتر میشینه ان شا الله که خوشت بیاد به اومید دیدنت روزا رو میگذرونم فقط از خدا می خوام که سالم باشی ...
10 دی 1391
1